معراج نیوز

پایگاه خبری معراج نیوز

شهیده ای که واژه ایثار را معنا کرد

شهیده زهرا دقیقی سال 1349 در خانواده ای مذهبی در روستای خداشهر فومن از توابع استان گیلان به دنیا آمد. پس از دبیرستان برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه مکتب الزهرا(س) در شهر رشت شد و دروس اصول فقه و لمعتین به صورت غیر حضوری در قم به پایان رسانید. وی در سال 1390 به دنبال حمله تروریستی داعش در نزدیکی شهر سامرا به شهادت رسید. پای صحبت حجت الاسلام محمدحسن حسن زاده فومنی همسر شهیده دقیقی نشستیم تا برایمان از خصوصیات اخلاقی و نحوه شهادتش بگوید.

نمونه یک زن کامل بود

حجت الاسلام حسن زاده فومنی همسر شهیده که خود جانباز است شهیده دقیقی را نمونه یک زن کامل می داند و با اشاره به خصوصیات اخلاقی او می گوید: « مهم ترین ویژگی خصوصیاتی شهیده زهرا دقیقی خوش اخلاقی و مهربان بودنش است، به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد، همیشه سعی می کرد به نیازمندان کمک کند و در مراسم ها و یادواره هایی که برای شهدا برگزار می شد شرکت کند. با توجه به شرایط جسمی من که به ناچار چند باری هم در بیمارستان بستری شدم در همه حال همراه و مراقب من بود. همیشه دنبال آشتی و انس و الفت بین افراد بود، او نمونه یک زن کامل بود.»

حجت الاسلام حسن زاده سال ۷۶ با شهیده دقیقی ازدواج کرد. او می گوید: « وقتی ما با هم ازدواج کردیم شهیده طلبه بود. اگر چه حوزه درس خوانده بود اما بعد از شروع زندگی مشترک مان به خاطر وضعیت جسمی ام و تاکید بر تربیت و هدایت بچه ها به عنوان یک مادر حاضر نشد غیر از بحث شوهرداری و خانه داری به امورات دیگر برسد.»

شهیده دقیقی همه زندگی اش را وقف همسر جانبازش کرده بود. وقتی دوستانش دلیل ازدواجش با یک جانباز ۷۰ درصد را از او پرسیدند. شهیده دقیقی در پاسخ شان گفته بود: « مگر دوست نداری با یک شهید زندگی کنی و با یک شهید گفت و گو کنی؟ من هر لحظه از زندگی با همسرم به سرزمین شهادت می روم به دشت های سبز ایمان می روم، به کوه های بلند انسانیت می روم، به قله توحید می روم، ما با هم از چشمه وحدت می نوشیم من با او جهاد می روم.»

دعایی که مستجاب شد

همسر شهیده دقیقی می گوید: « همسرم آرزوی شهادت داشت، بعد از شهادتش یکی از بانوان کاروان مان از گریه و التماس شهیده دقیقی در سراب امام زمان(عج) برایم تعریف کرد که چگونه التماس می کرد و آرزوی شهادت داشت بالاخره خدا دعای او را مستجاب کرد.» وی سخنانش را ادامه می دهد: « تا وقتی که راه کربلا بسته بود همیشه سعی می کردیم دعای عرفه را در نزدیک ترین جا به کربلا (مرز خسروی) بخوانیم. بعد از باز شدن راه کربلا دو باری توفیق دعای عرفه در کنار حرم مطهر امام حسین(ع) را داشتیم. آخرین سفرمان همراه با کاروان تشویقی مسئولین و متولیان شجره طیبه صالحین بود. روز سوم سفر بعد از اینکه دعای عرفه را در بین الحرمین خواندیم به سامرا رفتیم، به یاد دارم غروب بود وقتی از سامرا به کاظمین برمی گشتیم مورد حمله ترویستی معاندان اعتقادی سیاسی تشیع قرار گرفتیم. در آن انفجار چندین نفر شهید و مجروح شدند شهیده دقیقی هم در حالی که دستانش در دست من بود به شهادت رسید.»

بخشی از دلنوشته شهیده زهرا دقیقی:
آقا دوست دارم یک گوشه بنشینم و زیر لب صدایت کند

زهرا دقیقی تجسمی از ایثار و خلوص بود. او در بخشی  از دل نوشته های خود نوشته است: « آقا! دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به گوشه ای خیره کنم و تو مقابلم بنشینی من متوجه ات شوم، هی نگاهت کنم آن قدر که از هوش بروم و بعد که به هوش بیایم، ببینم سرم روی دامن شماست. بوی خوش از نسیم تنت را که به مشامم می خورد را حس کنم، آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق به معشوق روی داد. بعد وعده شهادت را بدهی و من نشسته بر بال های ملائک احساس کنم و بشنوم که به من وعده شفاعت و هم سفره ای با خودت را بدهی آن وقت با خیال راحت از آتش عشق، مثل شمع بسوزم و آب شوم و هلاک شوم و جان دهم.»